راز بریدن گوش نقاش معروف ونسان ون گوگ | ونسان علاقهی زیادی به برادرش داشت. برخی میگویند بعدازاینکه برادرش با دختر موردعلاقهاش ازدواج کرد، ونسان دچار افسردگی شدید شد و برای جلبتوجه برادرش گوش خود را با تیغ ریشتراش برید. البته این موضوع از جانب بعضی از افرادی که او را میشناختند، رد شد.
اواخر بهار بود که برای همیشه به مسافرخانه «اوبرژ روو» آمد. کلاه و ریش تمامصورت او را پوشانده بود ولی پانسمان سفیدرنگ روی گوشش توجه همه را جلب میکرد. با توجه خاصی به اطرافش نگاه میکرد. چند بوم نقاشی و یک چمدان زهواردررفته، تمام وسایلی بودند که با آن وارد شد. البته تخت چوبیاش را چند ماه قبل با قطار، از شهر «آرل» در جنوب فرانسه به مسافرخانهی ما فرستاده بود.
از پاریس تا اینجا ۳۰ کیلومتر راه بود که با قطار هم آمده بود. اما خیلی خستهتر به نظر میرسید. کلید اتاق شماره ۵، اتاق کوچک زیر شیروانی را درخواست کرد. اینجا بود که فهمیدم برادر «تئو» است که از قبل سفارشش را به من کرده بود. در این فصل همیشه اتاق زیر شیروانی خالی بود؛ زیرا این اتاق جز نورگیر کوچکی روبه آسمان، هیچ چشماندازی به بیرون نداشت.
همهی مسافران عاشق این بودند که صبحشان را با بهار بینظیر «آور سور اواز» شروع کنند. هوایی مطبوع، صدای درختان و پرندگان و رنگ و بوی گلها و طبیعت بکر این روستا همه را مسحور خودش میکرد. اما «ونسان» برادر تئو افسرده بود و به سکوت، خلوت و تنهایی علاقهی بیشتری داشت. بنابراین من برای آخرین بار اتاق زیر شیروانی را اجاره دادم.
اواسط تابستان بود. یکی از روزهایی که بعد نقاشی از مزرعه به مسافرخانه برگشت، بسیار خستهتر از همیشه به نظر میرسید. نمیتوانست بهراحتی قدم بردارد. من صدای جیرجیر پلهها را هرز گاهی میشنیدم اما نیمهشب که شد؛ صدای شلیک را همهی مسافران و یکباره شنیدند.
وقتی به اتاقش رفتیم تئو مات و مبهوت به تخت پر از خون و بدن بیجان برادرش نگاه میکرد. هیچکداممان نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است. بعدها تئو گفت که ونسان از حال روحی بدی رنج میبرد و در اصل برای دیدار با دکتر «پل گاشه» و مداوا به این روستا سفر کرده بود. اما بعد از مدتی مصاحبت با او مدعی شده بود؛ دکتر که هنرمند و مجموعهدار نقاشی افراد معروفی هم هست، خود از حال روحی بدتری رنج میبرد.
بنابراین فقط به رفاقت و کشیدن چند پرتره از وی بسنده کرد. تئو گفت دلیل پانسمان صورت ونسان هم، بریده شدن گوشش و جراحت آن بود که شایعات راجع به آن درست نبودند. همهچیز مربوط به روستای آرل می شد. زمانی که ون گوگ و جمعی از نقاشان ماهر تصمیم گرفتند در روستای آرل جمع شوند و آثاری خلق کنند. در یکی از این مصاحبتها بحث ون گوگ و «گوگن» نقاش بالا گرفت و ماجرای گوش بریده پیش آمد. ونسان ون گوگ از کوره در رفت و با چاقویی گوش خودش را برید. تئو خیلی آرام از این اتفاق حرف می زد. به نظر میآمد که او همیشه و با تمام وجود شرایط بد روحی برادرش را درک کرده بود و شاید همین دلیل آن بود که در تمام دوران زندگیاش حامی او باشد. در این لحظات نمی دانستم کدام ماجرا حقیقت دارد. من قبل از این هم شنیده بودم؛ مثلث عشقی که میان یک زن و دو برادر شکل گرفته منجر به افسردگی شدید یکی از برادران به نام ونسان شده است. ونسان نقاش قبلا از جانب همان زن شنیده بود که گوشهای زیبایی دارد؛ پس گوشش را برید و بهعنوان هدیه برای زن موردعلاقه و یا همان خانم برادرش فرستاد.
«ونسان ون گوگ» تمام دو ماهی را که در آور سور اواز بود، نقاشی کشید و بیش از ۹۰ اثر هنری خلق کرد. البته ون گوگ فعالیتهای جدیاش را بهعنوان نقاش و طراح از سال ۱۸۸۰ یعنی از ۲۷ سالگی شروع کرد. یعنی بیش از ۹۰۰ نقاشی و ۱۱۰۰ طراحی که از او بهجا مانده مربوط به ۱۰ سال پایانی عمرش هستند. اوج فعالیتهای هنری ون گوگ که در ابتدا دلال آثار هنری، معلم و مبلغ مذهبی بود، در بین سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ بود که در پاریس گذراند. اما چیزی که امروز جز آثارش در موزهها، از وی بهجا مانده، محل اقامتش در روستای گردشگری آور سور اواز، مسافرخانهی اوبرژ روو و اتاق زیر شیروانی است.
روستایی توریستی و پرطرفدار با طبیعتی بکر که میتوان صبح یکی از روزهای سفر به پاریس، با قطار به آنجا رفت و تا عصر هم بازگشت.
ساختمانی که امروز به «خانه ونسان ون گوگ» مشهور است، رستوران، مهمانخانه، فروشگاه آثار هنری و یک سالن کوچک نمایش فیلم دارد که فیلمهای مربوط به این نقاش معروف را برای علاقهمندان نمایش میدهد و اتاقی که آنقدر کوچک و ساده است که برای بازدیدکنندگان سخت است تصور کنند که ساکن چنین اتاقی نقاش مزرعههای گندم، گلهای آفتابگردان و درختان سرو است.
جالب است بدانید که ون گوگ زمانی که در این مهمانسرا زندگی میکرد به برادرش تئو گفته بود؛ روزی راهی پیدا خواهد کرد تا نمایشگاه شخصیاش را در یک کافه برگزار کند.
اما این روستای خوش آبوهوا تنها برای ون گوگ انتخاب مناسبی نبوده و هنرمندانی مثل «پل سزان» و «شارل فرانسوا دوبینی» هم در آنجا زیستهاند و برای خلق آثارشان از طبیعت آنجا الهام گرفتهاند. ونسان ون گوگ در همان مدت زمان کمی که در روستا بود، حدود ۹۰ اثر هنری خلق کرد که خیلی از آنها از طبیعت و بناهای این روستا است.
امروز این روستا بسیار بیشتر شناخته شده و موردتوجه مردم دنیا است بهطوریکه بازدید از روستا اگر جز برنامهی تور فرانسه آنها هم نباشد، خودشان شخصاً به روستا سفری کوتاه میکنند تا زیباییها و دیدنیهایش را از نزدیک ببینند.
به یاد بسپارید در کنار بازدید از خانه و نمایشگاه ون گوگ، «خانه دکتر گاشه» در کنار «موزه دوبینی» از دیگر جاذبههای توریستی این روستا است. بهعلاوه آور سور اواز یک کاخ قدیمی دارد که در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی ساخته شده و امروزه فضای داخلی آن بهعنوان موزه مورداستفاده قرار میگیرد.
او در هلند زاده شد و حالا در کنار برادرش و در آرامگاه روستای آور سور اواز آرامگرفته است.آثار ونسان ون گوگ شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است. در زیر برخی از آثار معروف ون گوگ را می بینید.
کافه گردش